کاهش مصرف یا تولید بیشتر
امروزه کمتر صنایعی مشاهده میشود که نیاز مبرم به برق نداشته باشد. در این دنیای تکنولوژیک که کوچکترین چیزها به برق نیاز دارند عرضه و تقاضا با هم همخوانی پیدا نمیکنند در این راستا دو نوع تئوری وجود دارد:
تئوری اول
بر این منطق است که عرضه وقتی کمتر از تقاضاست پس میبایست تولید را بیشتر کنیم در نتیجه با احداث نیروگاه جدید نیاز به این انرژی گران بها را مرتفع کنیم.
این سیستم مزایا و معایبی دارد. مزایای آن رفع صد در صدی مشکل میباشد به این معنا که با تولید بیشتر قطعاً نیاز مشتریان برطرف میشود و به عامل خارجی ربط نخواهد داشت. اما همانطور که گفته شد این سیستم معایبی را نیز داراست از جمله این معایب هزینه ساخت نیروگاه، تولید گرما، تولید CO2 که همچون پوششی روی جو زمین قرار گرفته و مانع بازتاب گرما از سطح زمین میشود و موجب تخریبهای زیست محیطی میگردد.
تئوری دوم
پیک سایی یا همان کاهش مصرف در زمان اوج مصرف میباشد. این تئوری به شدت وابسته به مشترکان است و قوانین مملکتی مانند ساعت کار به شدت روی آن تأثیر گذار میباشد.
در این سیستم سعی بر این است که در ساعات اوج مصرف صرفهجویی داشته باشیم و به اصطلاح پیک سایی کنیم تا در ساعات پیک، خاموشی نداشته باشیم و همچنین به نیروگاه نیازی نباشد.
حال شما کدام را انتخاب میکنید؟
کاهش مصرف و حفظ محیط زیست یا تولید بیشتر و تخریب محیط زیست.